به نام خدایی که وجودم به وجود او شده موجود
الهی!
شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم
کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم
قیمت خود نهادی و رسول خود فرستادی
هر چه بی طلب به ما دادی به سزاواری ما تباه مکن
و هرچه به جای ما کردی از نیکی،به عیب ما بریده مکن
و هرچه نه به سزای ما ساختی به نا سزایی ما جدا مکن.
الهی!
نه جز از شناخت تو شاد نیست
نه جز از یافت تو زندگانی
زنده بی تو چون مرده زندانی است
زندگانی بی تو مرگیست.و زنده به تو زنده جاودانیست:
بی جان گردم که تو زمن بر گردی
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی
الهی!
در خانه فقیرانه خود
من چیزی دارم
که تو
در عرش کبریایی خود نداری
که من
چون تویی دارم
تو چون خودی نداری
کلمات کلیدی: نوشته شده توسط به وبلاگ بیداران خوش آمدید(مانی) در سه شنبه 88 شهریور 31 ساعت 12:28 صبح | لینک ثابت | نظرات شما ()
|